کتاب بیشعوری – اثر خاویر کرمنت – ترجمه محمود فرجامی
کتاب بیشعوری – اثر خاویر کرمنت – ترجمه محمود فرجامی
توضیحات:
کتاب بیشعوری – اثر خاویر کرمنت – ترجمه محمود فرجامی
نقد و بررسی کتاب بیشعوری نوشته خاویر کرمنت: خطرناکترین بیماری تاریخ بشریت، بیشعوری است. این چیزی است که «خاویر کرمنت» در کتاب «بیشعوری» به آن اعتراف میکند. اما جای نگرانی نیست. کرمنت صادقانه میگوید که خودش هم قبلا بیشعور بوده و توانسته خودش را درمان کند. او این کتاب را نوشته تا راهکارهای عملی درمان این عارضه را به دیگران هم نشان دهد. بهنظر میرسد که بیشعوری یکی از دغدغههای اصلی کرمنت است. سایر آثار این نویسنده هم در فضایی مشابه نوشته شدهاند. «بیشعورهای گردنکلفت»، «بیشعورهای ابدی» و «توطئهی بیشعورها» از کتابهای این نویسنده هستند که در همهی آنها، جنبههای متفاوتی از بیشعوری و راهکارهای شناخت و مقابله با آن ارائه شده است. میتوان به جرات گفت که این کتاب در ایران، بیشترین طرفدار را دارد. آنقدر که حتی از کسانی که چندان اهل کتاب و کتابخوانی نیستند هم نام این کتاب را میشنوید. نکات و مواردی که در این کتاب آمده، میتواند به شناخت رفتارهای نادرست خود و اطرافیان و نحوهی مقابله با آنها، کمک کند. با استفاده از همین راهکارهاست که میتوانیم زندگی سالمتر و آرامتری برای خود و دیگران ایجاد کنیم.
جهت خرید قانونی از دیجیکالا روی تصویر کتاب کلیک کنید:
دربارهی کتاب بیشعوری اثر خاویر کرمنت
«بیشعورها امیدوار باشند!». این نویدی است که نویسندهی این کتاب به افراد بیشعور میدهد. بیشعوری درواقع نوعی اعلامیهی رهاسازی است. این کتاب را میتوان از آن دسته کتابهای همهپسندی دانست که طرفداران زیادی دارد. روایت این کتاب، اول شخص است، یعنی دانای کل. اما هنگام خواندن آن باید حتما بهخاطر داشته باشید که چون مثالها و نمونههای کتاب راجعبه دیگران است، خود را مبرا از همان اشتباهات ندانید. درواقع همانطور که خود نویسنده میگوید، اولین قدم برای درمان بیشعوری این است که بپذیرید شما هم از این بیماری رنج میبرید. پذیرش، اولین و سختترین قدم است. به محض این که رفتارهای نادرست و آزاردهندهی خود را شناسایی کردید، آمادهاید تا درمان را شروع کنید. کرمنت این کتاب را با هدف ارائهی روش درمان بیشعوری نوشته است. او ادعا میکند که خودش هم پیش از این بیشعور بوده و توانسته آن را درمان کند. پس به راهکارهای این کتاب اعتماد کنید، چون نویسنده خودش آنها را زندگی کرده و حرفهایش چیزی فرای شعار و تبلیغات است. کرمنت ادعا میکند که ماهیت بیشعوری را بهخوبی درک کرده و شناخته است. او حتی این عارضه را نوعی اعتیاد میداند، مانند اعتیاد به مواد دارویی و الکل. بدترین شکل بیشعوری این است شخص از وجود آن در خودش خبر نداشته باشد که مصداق همان جهل مرکب است.
کرمنت با این که از موضوعی جدی در این کتاب صحبت میکند، درونمایههایی از طنز هم در نوشتههایش دیده میشود که تاثیر کلامش را بیشتر میکند: «وجدان، دوستان و بیمارانم من را متقاعد کردند که قبلاً همه دنیا فهمیده اند که من بی شعور بوده ام و نوشتن یا ننوشتن در مورد آن از این جهت بی فایده است، ولی شاید بتوانم با نوشتنِ سرگذشت خودم به بی شعورهای دیگر کمک کنم تا بهبود یابند». این طنز زیرکانه در کنار صداقت کرمنت، یکی از نقاط قوت این کتاب است. از دید کرمنت، بهمحض این که نشانههای بیشعوری را در خود دیدید، باید دست به کار شوید و برای درمان آن اقدام کنید. کرمنت خودش تا چهل سالگی از این عارضه رنج میبرد، بدون این که بداند. پس هیچوقت برای داشتن زندگی سالم و آرام دیر نیست. پس از اولین مراحل تشخیص و درمان، بهسرعت میبینید که همه چیز در اطرافتان تغییر کرده است. جایگاه ارزشمندی در جامعه بهدست آوردهاید و دیگران برای با شما بودن، از هم سبقت میگیرند. در محل کار بحث و جدلهای همیشگی و کلافهکننده خیلی کمتر شده و همه به عنوان فردی منطقی و قابلاعتماد، روی شما حساب میکنند.
درباره نویسنده
خاویر کرمنت زمانی پزشک مطرحی بوده که جایگاه ارزندهای در زندگی حرفهای و خانوادگی داشته است. همیشه افراد زیادی دور و برش بودهاند و به او احترام میگذاشتهاند. کسی روی حرفش حرف نمیزده و همه منتظر تصمیمات و نظرات او بودهاند. همسری مهربان و دو فرزند زیبا و سالم، زندگی او را از پیش هم رویاییتر کرده است. اما از آنجا که خودش هم میگوید، جایی میرسد که زندگی با تمام هیبت و قدرتش در برابرت میایستد و میگوید: «تو بیشعوری! حالا وقت آن رسیده تا نتیجهی رفتارهایت را ببینی!». همه چیز خیلی سریع اتفاق میافتد. همسر، فرزندان و دوستانش او را ترک کردند و حالا او با تمام وجود احساس سرافکندگی و اندوه میکرد. نقطهی عطف زندگی کرمنت همینجا اتفاق میافتد. او ناگهان متوجه میشود که آن چیزی که او آن را احترام و اعتمادبهنفس تلقی میکرده، چیزی نیست جز ترس و وحشتی که دیگران از او دارند. هیچکس جرات مخالفت با او را نداشته، چون همه از واکنشهای غیرمنطقی و عجیبوغریب او میترسیدند. اینجاست که تصمیم میگیرد این مساله را بهطور جدی و اصولی برطرف کند. او تصور راونپزشکان و متخصصانی که معتقد بودند بیشعوری قابل درمان نیست، را نادیده گرفت. کرمنت نهتنها ثابت کرد که بیشعوری بیماری است، بلکه ادعا کرد مانند هر داروی مخدر، اعتیادآور هم هست. نتیجهی تفکرات و تحقیقات کرمنت همین کتاب بیشعوری است که آن را در سال ۱۹۹۰ در آمریکا منتشر کرد. کتاب بیشعوری را میتوان نوعی سفر درونی و تحول فکری این دانست که در آن، نویسنده صادقانه و باجسارت تمام، از رفتارهای نادرست خود حرف میزند، از وقتهایی که دیگران را رنجانده و آزار داده است. کرمنت با نوشتن این کتاب، اعترافنامهای نوشته که در آن تکاندهندهترین اتفاقات و رفتارها را هم با شهامت تعریف کرده است. پس از تمام این فراز و نشیبها، کرمنت توانست بار دیگر اعتماد خانواده و دوستانش را جلب کند و زندگی جدیدی شروع کند. او حالا تخصص پزشکی را رها کرده و بهعنوان روانپزشک بیشعورها، به مردم کمک میکند تا بتوانند زندگی بهتر و سالمتری داشته باشند.
ترجمه کتاب بیشعوری به فارسی
«محمود فرجامی» نخستین مترجم کتاب بیشعوری در ایران است. او نخستین ترجمههای این کتاب را در اختیار ناشران قرار داد، اما نتوانست مجوز چاپ آن را بگیرد. او در اقدامی عجیب و جالب، نسخهی ترجمهشدهی کتاب را بهطور رایگان در فضای مجازی قرار داد و از طرفداران و علاقهمندان خواست تا درصورت تمایل پول یک پیتزا را برای دانلود کتاب پرداخت کنند. طولی نکشید که موج گستردهای از دانلود و پرداخت آنلاین از کتاب بیشعوری شروع شد و در بسیاری از محافل ادبی و اجتماعی حرف از یسشعوری بود. تا این که بالاخره پس از پنج سال تلاش، فرجامی توانست کتاب بیشعوری را بهطور رسمی چاپ و روانهی بازار کتاب کند. کتاب بیشعوری با ترجمهی محمود فرجامی در کابل و لندن هم چاپ و منتشر شده است. فرجامی یکی از روزنامهنگاران و طنزپردازان مطرح ایرانی است که در سال ۲۰۱۲ توانست جایزهی دانشجوی برجستهی دکترا از انجمن بینالمللی مطالعات طنز را دریافت کند.
پس از فرجامی، مترجمان دیگری هم دستبهکار شدند و ترجمههای متفاوتی از این کتاب وارد بازار کتاب شد. «اسحق احمدی»، «نیلوفر بیات»، «فرشته مهری»، «ابراهیم علیزاده»، «لیلی کریمان» و «حمیدرضا غیوری» از مترجمان این کتاب در ایران هستند. در میان تمام این ترجمهها، ترجمهی فرجامی را میتوان یکی از کاملترین و بهترین ترجمهها دانست. درواقع او سنگبنای آثار کرمنت را در ایران بنا کرده و آثارش از معتبرترین ترجمههای این نویسنده شناخته میشود. ترجمهی فرجامی از این اثر، روان و خوشخوان است. زبان و قلمش نزدیک به نویسنده است و سعی کرده با وفاداری به متن و درعینحال درنظر گرفتن مخاطب، اثری تاثیرگذار خلق کند. متن کتاب ساده و روان است و پیچیدگی کلامی ندارد. البته این سبک ترجمه، در محبوبیت و فراگیر شدن این کتاب بیتاثیر نبوده است. تاکنون بسیاری از مخاطبان فارغ از تحصیلات و طبقهی کاری و اجتماعی، بهراحتی با این کتاب، ارتباط برقرار کردهاند و توانستهاند از توصیههای آن برای داشتن زندگی فردی، اجتماعی و حرفهای موفق استفاده کنند.
جهت خرید قانونی از دیجیکالا روی تصویر کتاب کلیک کنید:
در بخشی از کتاب بیشعوری میخوانیم
همسرم یک بار جشن تولد غافلگیرکنندهای برایم ترتیب داد، اما غافلگیرکنندهترین چیز این بود که فقط شش نفر در آن مراسم حضور یافتند، که تازه سهتای آنها هم زن و بچههای خودم بودند. اما من آن را به پای حسادت دوستانم نسبت به موفقیتهای چشمگیرم گذاشتم. برایشان متاسف بودم که حقارتها و بیکفایتیهایشان باعث میشود که در مقابل من چنین واکنشهایی نشان دهند، اما زیاد خودم را ناراحت نمیکردم و این قبیل خصوصیات را جزء سرشت آدمها می دانستم. بعد هم سعی میکردم با بزرگواری این قبیل وقایع را فراموش کنم. سرانجام یک روز از خواب خرگوشی تکانی خوردم. تنها پسرم بعد از ساعتها بگومگو با من، اعلام کرد که نمیخواهد به کالج برود و میخواهد در نیروی دریایی ثبتنام کند. تک پسرم به جنگ من آمده بود! باورم نمیشد! در طی بیست سال گذشته هیچ کس جرئت نکرده بود با من دربیفتد و آخرین کسی که چنین خبطی را مرتکب شده بود، سال ها انگشت ندامت به دندان میگزید. من میخواستم پسرم پزشک موفقی مثل خودم بشود، اما او داشت خیرهسری میکرد. از کوره دررفتم و گفتم اگر در نیروی دریایی ثبتنام کند، هرچه دیده از چشم خودش دیده. او هم در مقابل چشمان من چیزی را حواله داد که هرچند غریب بود، نحوه استعمال آن برای یک مقعدشناس ناآشنا نبود! بعد هم در را به هم کوبید و از خانه بیرون رفت. او به همسرم گفته بود که تصمیم گرفته تاآنجایی که امکان دارد از من دور بشود و به حرفش هم عمل کرد. او در رشتهی آموزش هوافضا ثبت نام کرد.
نقد و بررسی کتاب بیشعوری که در بالا آمده، فرصت مطالعه و انتخابی درست را در اختیار شما میگذارد.