مجموعه رسائل ابن سینا

RIAL 0
رایگان – خرید

توضیحات

مجموعه رسائل ابن سینا

مجموعه رسائل ابن سینا
نویسنده : ابوعلی سینا
تعداد صفحات : ۶۹۰
فرمت : PDF

 

توضیحات:

مجموعه رسائل ابن سینا ترجمه ای است از ۱۷ رساله که توسط استاد شیخ الرئیس ابوعلی سینا نوشته و به تصحیح و توضیحات سید محمود طاهریی در آمده است. این کتاب چاپ اول می باشد و توسط نشر آیت اشراق در دو هزار جلد در سال ۱۳۸۸ به چاپ رسیده است. هم اکنون می توانید نسخه PDF آن را به صورت رایگان دریافت و مطالعه نمائید.

 

ابن سینا:

ابن سینا در روستای افشانه نزدیک بخارا (در ازبکستان کنونی و ایران بزرگ در سده پنجم هجری قمری) متولد شد. زبان مادری اش فارسی بود. پدرش که از صاحب منصبان در حکومت سامانی بود وی را به مدرسه بخارا فرستاد تا در آنجا به خوبی تحصیل کند. پدر و برادر ابن سینا مجذوب تبلیغاتاسماعیلیه شده بودند، اما ابن سینا از آن دو پیروی نکرد. وی حافظه و هوشی خارق‌العاده داشت. به طوری که در ۱۴ سالگی از آموزگار خود پیشی گرفت. او علم منطق را از استادش ابو عبدالله ناتلی آموخت. او کسی را نداشت که از وی علوم طبیعی یا داروسازی را فرا بگیرد و پزشکان مشهور از دستورکارهای او پیروی می‌کردند.

البته وی در فراگیری علم ماوراءالطبیعه ارسطو دچار مشکل شد که تنها به کمک اغراض مابعدالطبیعه فارابی توانست آن را بفهمد. او امیر خراسان را از یک بیماری سخت نجات داد. امیر خراسان در ازای این کار اجازه داد که ابن سینا از کتابخانه باشکوه مخصوص شاهزادگانسامانی استفاده کند. در سن ۱۸ سالگی، ابن سینا بر بسیاری از علومی که بعدها شناخته شدند، تسلط یافت. پیشرفتهای بعدی وی، مرهون استدلالهای شخصی وی بود.

 

بخشی از زندگینامه او به گفته خودش به گفته از شاگردش ابو عبید جوزجانی بدین شرح است:

پدرم عبدالله از مردم بلخ بود در روزگار نوح پسر منصور سامانی به بخارا درآمد.[نیازمند منبع] بخارا در آن عهد از شهرهای بزرگ بود. پدرم کار دیوانی پیشه کرد و در روستای خرمیثن به کار گماشته شد. به نزدیکی آن روستا، روستای افشنه بود. در آنجا پدر من، مادرم را به همسری برگزید و وی را به عقد خویش درآورد. نام مادرم ستاره بود من در ماه صفر سال ۳۷۰ از مادر زاده شدم.

نام مرا حسین گذاشتند چندی بعد پدرم به بخارا نقل مکان کرد در آنجا بود که مرا به آموزگاران سپرد تا قرآن و ادب بیاموزم. دهمین سال عمر خود را به پایان می‌بردم که در قرآن و ادب تبحر پیدا کردم آنچنان که آموزگارانم از دانسته‌های من شگفتی می‌نمودند. در آن هنگام مردی به نام ابوعبدالله به بخارا آمد او از دانش‌های روزگار خود چیزهایی می‌دانست پدرم او را به خانه آورد تا شاید بتوانم از وی دانش بیشتری بیاموزم. زمانی که ناتلی به خانهٔ ما آمد، من نزد آموزگاری به نام اسماعیل زاهد، فقه می‌آموختم و بهترین شاگرد او بودم و در بحث و جدل که شیوهٔ دانشمندانِ آن زمان بود، تخصصی داشتم.

سایر محصولات:

از سایر کتب علوم غریبه و متافیزیک ما نیز در اینجا دیدن فرمایید : ورود به  بخش متافیزیک و علوم غریبه

 

فایلهای ویژه ما را نیز فراموش نکنید: ورود به بخش فایلهای کتب ویژه سایت

پس از نوشتن نظرتان در مورد این فایل، به طور خودکار کد تخفیف ۱۰ درصدی به شما ایمیل خواهد شد