توضیحات
کتاب رهبر دوشیزگان
کتاب رهبر دوشیزگان
توضیحات:
کتاب رهبر دوشیزگان
کتاب داستان رهبر دوشیزگان به قلم زهرا خانلری شامل ۳۷۳ صفحه و در ۱۳ فصل گنجانده شده . در فصل دوم این کتاب با عنوان کلبه می خوانیم :
کلبه محقریست ، ساکت و محزونست ، درختان با شاخه های درهم و خشک بروی این کلبه حقیر خم گردیده و از خجالت سر بزیر شده اند و جز شاخه های عریان ، جز ریشه پژمرده چیزی در خود نمی یابند ، نه شکوفه تا نثار گردانند ، نه میوه که تقدیم کنند ، نه برگی که سایه افکند و نه لطافتی که طراوتی بخشد . این کلبه که در نظر جز جایگاه مسکنتی بیش نیست در چنین روزی از دو سال گذشته در زیر شکوفه های درختان مخفی و مستور بوده است و نور آفتاب جز از خلال درختان بروی نمی تابید و ساکنین این کوخ هم از عطر عبیرآمیز گلهایش مست می شدند و در زیر سایه اشجارش با رونقی هر چه تمامتر زندگی می کردند اکنون جز پژمردگی چیست ؟ جز آفتاب سوزان چه چیز این منزل را احاطه کرده است . هر چه به بیابانهای اطرافش بنگریم جز خاک تیره و آتشناک چیزی نمی یابیم کو آن سبزی ؟ کو آن حاصل ؟…
کتاب رهبر دوشیزگان
… ژاله که از مدتی بدین طرف بنام فاطمه خوانده می شد بناگهان چشمان قشنگش را با حالت تعجب و استفسار آمیزی بلند کرده و به صورت مسعود انداخت تا ببیند این شخص کیست که او را بدین اسم می خواند ، او اندکی اسم قدیمی خود را بیاد داشت ولی به محض اینکه مخاطب را دید در حالت تردیدی فرو رفت ، او مسعود را فراموش کرده بود ولی باز شبحی ازو در خاطرش بود ، معذالک خود را عقب کشید ، مسعود هم چیزی نگفت و کسی را از قضایا مطلع نکرد . فقط به منزل که رفت مژده آن را به اهل خانه خود داد ، چند روز گذشت و مسعود با حالت بی صبری انتظار اجرای تصمیم خود را داشت . دلشاد را مأمور این کار کرده دلشاد هم به منزلی که ژاله در آن جا بود رفت و به بهانه وارد شد . در نزدیک صاحبخانه قرار گرفت و به او گفت : …
