توضیحات
کتاب ایستگاهی برای آرمیدن
کتاب ایستگاهی برای آرمیدن
توضیحات:
کتاب ایستگاهی برای آرمیدن
کتاب ایستگاهی برای آرمیدن ، داستانی بلند در ۶۷۲ صفحه به قلم بهرام حیدری است .
در صفحه ۱۰ این کتاب می خوانیم :
می خواهد رو پس کند که صدائی ، صدا ، همان صدای دیگر آشنای زنانه دو بار پیش در روزهای پیش به موعد دم پسینی ، به گوشش می خورد و به جذب می رسد و می خواهد که حداقل برای لحظه هائی گوش بدهد … صدا از بلندی خاکی – سنگی نزدیک به کناره بالایی و پشت کلاس سرازیر می شود و خود را با وجود آهستگی و فاصله و مانع با قوت می رساند . صدائیست غم و غصه زده که یک بار دیگر شروع به ترنم سرودهای عزا ، سرودهای « گاگریو » – « گفتن و گریستن » – کرده است
و عمیقا قُرقُر مانند و انگار مرطوب ، معلوم می کند که صدای زنی سالمند است که در گوشه گیری ای در بیرون خانه ، به روان ساختن جریان تاریک در جستجوی تسکین رسیده است و خود را به تاثیر فوری ، به مغز و به دل و حتی انگار به فضا و به ساختمان تحمیل می کند … مُرادی به آهستگی تردید رنجباری گوش دادن به سرودها و نگاهش متوجه به زمین ، رو به گوشه بالایی و به پیدایی پا برمی دارد.
« درد دل کشتم ، بیشتر از حرف مردم
…
اگه می خوای آه و ناله بکنی ، بیا بریم بیابون …»
مردای – خودش یک بختیاری و یک بختیاری تمام و کمال – می داند که سرود خوانی ای که به تنهایی زنی می آید ، منحصرا سرودخوانی برای داغ مرده یا مردگان نیست و …